قرنهاست،محل دعا و اجابت است و نقطهای که دستهای استغاثه را تا افلاک بالا میبرد. روبهروی محراب که میایستی نه نقش بههم تنیده هزار گُلِ حل شده در رنگ فیروزه، که نور ساطع گشته از آنچه نمیدانی چیست، ولی عجیب خوشایند است و آرامبخش، آدمی را مبهوتِ تماشا میکند.
شاید این گنبدی شکلی که مثل دایره امن همه چیز را در خودش پناه میدهد و همیشه به سوی آسمان قامت میکشد، تنها یک حرف دارد و آن رهاشدن از جهان فانی و پیوند خوردن با عالم باقی باشد. همین هم هست که محرابها را به جزء جداییناپذیر معماری اسلامی بدل کرده و معماران زیادی در قرنهای مختلف از روی ارادت، نمونههای بسیاری از آنها را در حرم مطهر رضوی به یادگار گذاشتهاند. البته مرحوم عزیزالله عطاری وقتی میخواهد در کتاب «تاریخ آستان قدس رضوی» از محرابهای حرم مطهر بنویسد، سه محراب را نام میبرد که نخستین آنها در دیوار جنوب شرقی حرم و پیش روی مبارک قرار دارد با ابعاد حدودی 2 در 5/2متر که چند کتیبه بر روی آن نقش خورده است.
دومین محراب نیز در دیوار جنوب غربی حرم (پایینپای مبارک) نصب شده که کاشیکاریهای چشمنوازی دارد و مانند محراب نخستین دارای چند کتیبه است. سومین محراب را هم که از دو محراب قبلی کوچکتر است میتوان در بالای سر مبارک زیر طاق و صفهای که از آن به مسجد بالاسر میروند، تماشا کرد. اما همه محرابهای حرم مطهر رضوی به این مقدار اندک محدود نمیشوند و بسیاری از آنها اکنون در موزه نگهداری میشوند که قدیمیترینشان عمری هشت صد ساله دارد.
محرابهایی که به استناد کتیبههای حک شده بر کاشیهای زرینفام از قرن پنجم هجری قمری وجود داشته و در دورانهای مختلف مانند خوارزمشاهی، ایلخانی و صفوی تا عصر حاضر بارها مرمت، بازسازی و نوسازی شدهاند. در این میان اما محرابهای زرینفام ساخته شده به دست خاندان محمدبنطاهر و ابوزید از ارزشمندترین این یادگارها هستند که با نقوش و کتیبههای برجسته زرین و لاجوردی تزیین شدهاند.
بررسی محرابها -که یکی از عناصر اصلی در معماری مذهبی از دوران پیش از اسلام تا اکنون هستند، نشان میدهد معماران مسلمان این هنر آمیخته با نقوش هزاررنگ را از انواع مختلف مصالح نظیر گچ، سنگ، آجر و چوب میساختهاند و برخی از آنها اوج فنون تزیینی در معماری زمان خود بودهاند. همچنین در بسیاری از مساجد و زیارتگاهها حتی کاروانسراها (مانند رباط شرف در خراسان) که پوشش داخلی و خارجی بدنه بنا دارای تزییناتی ساده میباشند، برای ساخت محراب و تزیین آن از شیوههای تزیینی گچبری، حجاری، آجرکاری و کاشیکاری استفاده شده است.
محرابهای کاشی زرینفام حرم مطهر امامرضا(ع) با تاریخهای 612 و 640 هجری قمری، کهنترین محرابهای آستان ملائک پاسبان سلطان خراسان هستند که استادانی از خاندان «ابنطاهرکاشانی» ساختهاند و به آن «کاشیمحراب» یا «سنگ مزار» هم میگویند.
ناگفته نماند، محرابهای زرینفام حرم مطهر امامرضا(ع) از نوع محرابهای بزرگ هستند و از قطعات متعدد کاشی ساخته شدهاند. در توضیح این سطر باید گفت اندازه محراب بسته به تعداد کاشیهای استفاده شده در آن محاسبه میشود و آنها را به سه دسته بزرگ (تعداد زیادی کاشی)، متوسط (دو یا چند قطعه کاشی قالبی) و کوچک (یک قطعه کاشی) تقسیم میکنند.
علاوه بر اینها، در این محرابها وجود کتیبههایی که روی آن شناسنامه و سال ساخت کار حک شده، جزو ویژگیهای مهم این آثار به شمار میرود. همچنین بررسی اسناد مکتوب معماری حرم مطهر رضوی در دوره صفوی تا قاجار نشان میدهد که این محرابها و کاشیهای بهکار رفته در ساختشان پیوسته و در دورانهای مختلف مرمت و بازسازی شدهاند. دلیل این مهم را هم میتوان خرابی حرم در بلایای طبیعی مانند زلزله (برای نمونه زلزله مهیبی که در دوره صفوی اتفاق افتاده است) یا جنگ و درگیری و هجوم و غارت حرم مطهر به دست اقوام مختلف دانست.
سه محرابی را که عطاردی و پیش از او تاریخنگارانی مانند عبدالحمید مولوی، موتمن، صنیعالدوله و دیگران از آنها نام بردهاند اکنون در موزه حرم مطهر رضوی قرار دارند که سطرهای بعدی به معرفی آنها اختصاص دارد.
این محراب که در ضلع جنوب شرقی روضه منوره نصب بوده و اکنون چشم تحسین بازدیدکنندگان در موزه مرکزی آستان قدس بر آن باز است با طرح سه طاقنما و دو حاشیه در اطراف ساخته شده که در پایه طاقنمای بزرگتر، دو نیمستون با سرستون وجود داشته ولی پایه این ستونها در گذشته از بین رفته و مجدد از جنس سنگ مرمر بازسازی شده است. بر روی محراب هم آیاتی به خط ثلث، کوفی و نسخ را کتابت کردهاند. در حاشیه طاقنمای بزرگتر نیز چنین آمده است: «در سال 1401 هجری قمری تعمیر شد. شیخ حسین و دیگران.»
این محراب که بر دیوار جنوب شرقی روضه منوره و پایینپای مبارک نصب بوده، به دلیل شباهت بسیار در نگارش کتیبهها و ساخت آن با محراب پیشرو احتمال میرود از سوی استادان محمدبنابیطاهر کاشانی و ابوزید ساخته شده باشد. این محراب نیز مانند همتای خود در پیش روی مبارک مرمتهای بسیاری را تجربه کرده که در روایت یکی از این بازسازیها آمده است: «در دهه40چون کف روضه منوره نیاز به سنگفرش دوباره داشته، کارگران آستانه کف را بتنریزی کرده تا کاشیهای جدید بر روی آن نصب کنند. این موضوع سبب بالاآمدن کف (در حدود 40 سانتیمتر) و مدفون شدن کاشیهای تاریخی محراب و آسیب به آن شده است.
این محراب از قطعات متعدد کاشی در سال 640 هجری قمری از سوی علیبنمحمدبنطاهر کاشانی ساخته و در جهت قبله در رواق بالاسر حضرت نصب شده و دارای یک حاشیه و در داخل آن دو طاقنما با پایه و سرستونهای گلدانی شکل است. بر روی محراب نیز آیات به خط ثلث و نسخ نوشته شده و در حاشیه پایین محراب نام سازنده را به خط ثلث و بااین شرح حک کردهاند: «عمل علیبنمحمدبنابیطاهر القاشانی غفرالله ذنوبه».
مرحوم احتشام کاویانیان در کتاب «شمسالشموس» مینویسد: «محراب زرینفام رواق بالاسر در تعمیر و توسعه حرم مطهر در سالهای 1342 تا 1344 هجری قمری همراه با تعدادی از کاشیهای تاریخی به کار رفته در ازاره بنا برداشته شد.» او دلیل انجام این کار را توسعه بالاسر حضرت بیان کرده و تاریخ این محراب را 712 هجری قمری نوشته است. در کتاب «تاریخ آستان قدس» نیز تصویری از وضعیت محراب رواق بالاسر قبل از برداشته شدن از بدنه بنا موجود است که با تطبیق آیات آن با وضعیت فعلی مشخص میشود این محراب قبل از سال 1342 خورشیدی مرمت شده است.
این محراب تا پیش از دهه50 قرن14 خورشیدی بر دیوار جنوب غربی روضه منوره و پیشِ روی مبارک قرار داشته است که پس از افتتاح موزه به این مکان منتقل میشود. محراب پیش روی مبارک که ماده تاریخ «اثنی عشر و ستمائه (612هجری قمری) روی آن حک شده و نام «محمدبنطاهر» و«ابوزید» با عنوان حکاک و نقاش بر روی کتیبهاش خودنمایی میکند، برابر اطلاعات ثبت شده به سفارش «عبدالعزیزبنآدم» ساخته و در این نقطه جانمایی شده است.
طرح این محراب دو طاقنما و دوحاشیه در پیرامون خود دارد و بر آن، نواری از کاشی فیروزهای کشیده شده است. کتیبههای اصلی این محراب هم به خط ثلث، کوفی و نسخ نوشته شده و شامل آیات و احادیث است. گویا این محراب در دوره قاجار و پهلوی اول بازسازی و مرمت شده و در این مرمت، محرابهای زرینفام پیشرو و پایینپا از ازاره برداشته، قابسازی شده و به موزه مرکزی که در همین زمان (سال1356خورشیدی) در آستانه افتتاح بوده است، منتقل میشود.
درباره کاشیهای این محراب هم نوشتهاند، ابتدا با طرح اولیه کنار یکدیگر قرار گرفته بودند ولی بعدها با میلگرد و سیمان آرماتوربندی میشوند تا به صورت کاشی یکپارچه درآیند که متأسفانه بازسازیهای مکرر در این محرابها سبب بههمریختگی و تعویض برخی قطعات شده است.